uytuyg





Related image


عزم آن دارم که امشب نیم مست

پای کوبان کوزهٔ دردی به دست

سر به بازار قلندر در نهم

پس به یک ساعت ببازم هرچه هست

تا کی از تزویر باشم خودنمای

تا کی از پندار باشم خودپرست

پردهٔ پندار می‌باید درید

توبهٔ زهاد می‌باید شکست

وقت آن آمد که دستی بر زنم

چند خواهم بودن آخر پای‌بست

ساقیا در ده شرابی دلگشای

هین که دل برخاست غم در سر نشست

تو بگردان دور تا ما مردوار

دور گردون زیر پای آریم پست

مشتری را خرقه از سر برکشیم

زهره را تا گردانیم مست

پس چو عطار از جهت بیرون شویم

بی جهت در رقص آییم از الست


Related image



سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند

پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

به فتراک جفا دل‌ها چو بربندند بربندند

ز زلف عنبرین جان‌ها چو بگشایند بفشانند

به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند

نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند

سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند

رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند

ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند

ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند

دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد

ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند

چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند

بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند می‌رانند

در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند

که با این درد اگر دربند درمانند درمانند


Related image


ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما

ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما

جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما

ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما

آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما

ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما

پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما

در گل بمانده پای دل جان می‌دهم چه جای دل

وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما


Related image

ای ساربان آهسته رو کآرام جانم می‌رود

وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او

گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود

گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون

پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود

محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان

کز عشق آن سرو روان گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان

دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم

چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او وین عهد بی‌بنیاد او

در سینه دارم یاد او یا بر زبانم می‌رود

بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین

کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم می‌رود

شب تا سحر می‌نغنوم و اندرز کس می‌نشنوم

وین ره نه قاصد می‌روم کز کف عنانم می‌رود

گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل

وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود

صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من

گر چه نباشد کار من هم کار از آنم می‌رود

در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن

من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود

سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بی‌وفا

طاقت نمیارم جفا کار از فغانم می‌رود


Image result for ‫فریدون مشیری‬‎


بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم


ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ

یادم آید : تو بمن گفتی :

ازین عشق حذر کن !

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینة عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ، که دلت با دگران است

تا فراموش کنی ، چندی ازین شهر سفر کن !


با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !


اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب نالة تلخی زد و بگریخت !
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید


یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم


رفت در ظلمت غم ، آن شب و شبهای دگر هم
نه گرفتی دگر از عاشق آزده خبر هم
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم !
بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم




وحشی بافقی»

Related image


دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

داستان غم پنهانی من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید

گفت وگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی

سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده‌جویی بودیم

عقل و دین باخته، دیوانهٔ رویی بودیم

بستهٔ سلسلهٔ سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت

سنبل پرشکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بس که دادم همه جا شرح دلارایی او

شهر پرگشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

چاره اینست و ندارم به از این رای دگر

که دهم جای دگر دل به دل‌آرای دگر

چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر

بر کف پای دگر بوسه زنم جای دگر

بعد از این رای من اینست و همین خواهد بود

من بر این هستم و البته چنین خواهدبود

پیش او یار نو و یار کهن هر دو یکی‌ست

حرمت مدعی و حرمت من هردو یکی‌ست

قول زاغ و غزل مرغ چمن هر دویکی‌ست

نغمهٔ بلبل و غوغای زغن هر دو یکی‌ست

این ندانسته که قدر همه یکسان نبود

زاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود

چون چنین است پی کار دگر باشم به

چند روزی پی دلدار دگر باشم به

عندلیب گل رخسار دگر باشم به

مرغ خوش نغمهٔ گار دگر باشم به

نوگلی کو که شوم بلبل دستان سازش

سازم از تازه جوانان چمن ممتازش

آن که بر جانم از او دم به دم آزاری هست

می‌توان یافت که بر دل ز منش باری هست

از من و بندگی من اگرش عاری هست

بفروشد که به هر گوشه خریداری هست

به وفاداری من نیست در این شهر کسی

بنده‌ای همچو مرا هست خریدار بسی

مدتی در ره عشق تو دویدیم بس است

راه صد بادیهٔ درد بریدیم بس است

قدم از راه طلب باز کشیدیم بس است

اول و آخر این مرحله دیدیم بس است

بعد از این ما و سرکوی دل‌آرای دگر

با غزالی به غزلخوانی و غوغای دگر

تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود

وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این ، برود چون نرود

چند کس از تو و یاران تو آزرده شود

دوزخ از سردی این طایفه افسرده شود

ای پسر چند به کام دگرانت بینم

سرخوش و مست ز جام دگرانت بینم

مایه عیش مدام دگرانت بینم

ساقی مجلس عام دگرانت بینم

تو چه دانی که شدی یار چه بی باکی چند

چه هوسها که ندارند هوسناکی چند

یار این طایفه خانه برانداز مباش

از تو حیف است به این طایفه دمساز مباش

می‌شوی شهره به این فرقه هم‌آواز مباش

غافل از لعب حریفان دغا باز مباش

به که مشغول به این شغل نسازی خود را

این نه کاری‌ست مبادا که ببازی خود را

در کمین تو بسی عیب شماران هستند

سینه پر درد ز تو کینه گذاران هستند

داغ بر سینه ز تو سینه فکاران هستند

غرض اینست که در قصد تو یاران هستند

باش مردانه که ناگاه قفایی نخوری

واقف کشتی خود باش که پایی نخوری

گر چه از خاطر وحشی هوس روی تو رفت

وز دلش آرزوی قامت دلجوی تو رفت

شد دل‌آزرده و آزرده دل از کوی تو رفت

با دل پر گله از ناخوشی خوی تو رفت

حاش لله که وفای تو فراموش کند

سخن مصلحت‌آمیز کسان گوش کند




محمد علی بهمنی»



Image result for ‫محمدعلی بهمنی‬‎

گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را
تا زودتر از واقعه گویم گله ها را
چون آینه پیش تو نشستم که ببینی
بر من اثر سخت ترین زله ها را
پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
بس که گره زد به گره حوصله ها را
یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش
یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را
گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را


استاد شفیعی کدکنی»

Related image



به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم.»
به کجا چنین شتابان؟»
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»


Related image


شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان

که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان

مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت

گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود

بنده من شو و برخور ز همه سیمتنان

کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز

تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ ن

بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری

شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان

پیر پیمانه کش من که روانش خوش باد

گفت پرهیز کن از صحبت پیمان شکنان

دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل

مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان

با صبا در چمن لاله سحر می‌گفتم

که شهیدان که‌اند این همه خونین کفنان

گفت حافظ من و تو محرم این راز نه‌ایم

از می لعل حکایت کن و شیرین دهنان



دریافت

دوست عزیز متن زیر را چاپ کن




هدف پژوهش:

در این پژوهش ما می‌خواهیم ضمن آشنایی با کپک و انواع آن، کپک‌ها را در مواد غذایی مختلف بسنجیم ما در این پژوهش می‌خواهیم راهکارهایی را پیشنهاد کنیم که مواد غذایی دیرتر کپک بزنند و با کپک مفید در پنیر آشنا شویم و مفیدی و مضری آن را بسنجیم.

 



روش جمع آوری اطلاعات:

ما در این پژوهش با استفاده از مشاهده و آزمایش کردن کپک‌ها و استفاده از منابع مکتوب توانستیم اطلاعات خود را جمع آوری کنیم.

 

 

مقدمه:

این پژوهش حاصل تحقیقات و آزمایش‌های زیادی است که گروهمان انجام داده است. این پژوهش شامل کپک‌ها و انواع‌کپک‌ها و ساختار و ساختمان کپک‌ها و می‌شود. در این پژوهش می‌توانیم با کپک‌ها و کاربرد‌های آنها آشنا شویم.

 

 

این پژوهش به روشنی بیان می‌کند که کپک‌ها نه تنها مضر نیستند و می‌توان از آنها استفاده‌ی مفید هم کرد. بین کپک‌ها از نظر شکل و ساختار و رنگ و. اختلافات بسیاری وجود دارد که با خواندن این پژوهش می‌توانید آنها را مشاهده و دریابید.




کپک چیست و چگونه ایجاد می‌شود؟

کپک نوعی قارچ است که برای رشد احتیاج به آب و مواد مغذی دارد. کپک می تواند داخل و خارج از خانه وجود داشته باشد. اکثر آن ها غیر سمی هستند اما برای خوردن مناسب نمی باشند. کپک می تواند روی سطوح سنگ ها و دیوارها رشد کند اما در خانه آن روی غذاهای مانده بیشتر رشد می کند. بسیاری از غذاها مخصوصا نان حاوی مواد نگهدارنده برای جلوگیری از رشد سریع کپک هستند.

عوامل قارچی فساد مواد غذایی به عوامل کپکی و مخمری تقسیم می‌شوند. کپک‌ها آن دسته از قارچ‌ها هستند که غالبا بیماری خطرناکی ایجاد نمی‌کنند، اما گاهی در مواقع ضعف سیستم ایمنی بدن می‌توانند بسیار خطرناک باشند.عاملی که باعث گسترش و افزایش آنها می‌گردد، مقدار بیش از حد رطوبت است و پخت غذاها نیز نمی تواند سموم آنها را از بین ببرد. این موجود ذره‌بینی می‌تواند شرایط محیطی سخت را تحمل کند و به بقا ادامه دهند تا زمانی که شرایط مناسب برای تکثیر سریع‌ فراهم شود.

برخی از گونه های کپک تولید سم می‌کنند و باعث مسمومیت می‌شوند. بعضی از کپک ها هم می توانند باعث بروز مشکلات تنفسی و واکنش های آلرژیک شوند. برخی هم مفید بوده و در صنایع لبنی کاربرد دارند. آن دسته از کپک‌های مولد سم که معمولا به صورت کوکی‌ شکل و پنبه‌ای‌ مانند هستند، در گرما و رطوبت به سرعت روی سطح مواد غذایی یا درون آن ها رشد کرده و با ترشح سم خطرناک مایکوتوکسین” مواد غذایی را نرم و طعم شان را ترش‌مزه می‌کنند و رنگ شان را تغییر می دهند.

اغلب اوقات زمانی که یخچال بیش از حد ظرفیت پر و رطوبت مواد زیاد باشد، این سم به راحتی از کپک‌ها ترشح می شود و می‌تواند موجب بروز مسمومیت‌های خطرناک و در مواقع ضعف سیستم ایمنی بدن، سرطان‌زا شود.این سم در اثر حرارت پخت و شستشو نابود نمی‌شود و می‌تواند تا مدت‌ها پس از ناپدید شدن کپک نیز در غذا باقی بماند. البته وجود کپک در ماده غذایی ااما دلیل بر وجود سم نیست. معمولا کپک‌های مولد سم مایکوتوکسین، روی مواد غذایی که دارای ارزش تغذیه‌ای بالایی هستند نظیر انواع آجیل و گوشت‌ها رشد می کنند و بسیار خطرناک‌تر از کپک‌های میوه هستند. مصرف نان های کپک زده منجر به بروز بیماری‌های گوارشی می شود.

 

 

 یک کشف اتفاقی

کشف پنی‌سیلین توسط الکساندر فلمینگ اغلب به عنوان رویدادی تصادفی معرفی می‌شود. هاگ سرگردان کپکی از یک پنجره باز به آزمایشگاه فلمینگ راه یافت و روی محیط کشت بدون سرپوش باکتری‌ها قرار گرفت. سپس، فلمینگ متوجه ناحیه روشنی در محیط کشت شد که از کشته شدن باکتری‌ها خبر می داد. او بی درنگ به اهمیت درمانی این رویداد پی برد و به زودی پنی‌سیلین به عنوان دارویی جادویی شناخته شد.

فلمینگ به مطالعات عمیق خود در باکترى‏ شناسی ادامه داد؛ تا این که در سال ۱۹۲۸ کشف بزرگ خود را به انجام رساند. وی متوجه شد یکی از ظروف کشت حاوی باکتری استافیلوکو” در معرض هوا قرار گرفت و در نتیجه توسط قارچ آلوده شد. فلمینگ دریافت در آن قسمت هایی که کپک نفوذ کرده است، باکتری ها به کلی از بین رفته اند. او به این نتیجه رسید ماده ای که این کپک تولید می کند پادزهر باکتری استافیلوکو است. وی توانست نشان دهد که ماده مزبور از رشد بسیاری از انواع باکتری های مضر برای انسان جلوگیری می کند. فلمینگ این ماده ی بی خطر برای انسان و حیوان را به خاطر عامل تولیدکننده ی آن که قارچ پنی سیلیوم نوتاتوم بود، پنی سیلین نامید.

حاصل کار فلمینگ در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. ولی توجه چندانی را جلب نکرد. فلمینگ دریافته بود که پنی سیلین استفاده های پزشکی بسیار مهمی می تواند داشته باشد. اما به هرحال او نتوانست تکنیکی را برای تصفیه و پالایش پنی سیلین ارائه کند و این داروی اعجاب انگیز تا ده سال بعد بدون استفاده باقی ماند.

سرانجام در اواخر دهه ۱۹۳۰ دو محقق انگلیسی به نام های هوارد والتر فلوری” و ارنست بوریس چاین” به مقاله فلمینگ برخوردند. آن ها تجربه فلمینگ را تکرار کرده و ماده حاصله را روی حیوانات آزمایشگاهی آزمودند. در سال ۱۹۴۱ پنی سیلین روی برخی از بیماران به کار برده شد. این آزمایش ها نشان داد که داروی جدید بسیار مؤثر و کارا می باشد.

کشف پنی سیلین انگیزه ای جدید برای جستجو و تحقیق به منظور یافتن سایر آنتی بیوتیک ها شد. پنی سیلین تاکنون جان میلیون ها انسان را نجات داده و قطعا در آینده جان افراد بیشتری را نجات خواهد داد.

 

 

 

 

ساختار کپک

ساختار اغلب قارچها از رشته‌ها و یا ریسه‌های نخی شکل به نام هیف تشکیل شده است. در قارچهای پست ، ریسه‌ها یا هیفها فاقد دیواره عرضی هستند. انشعابات هیفها یا ریسه‌ها شبکه‌ای به نام میسیلیوم را بوجود می‌آورند. شبکه میسیلیوم را می‌توان به صورت کپک بر روی مواد آلی مختلف مشاهده کرد. آنزیمهایی که توسط قارچهای مختلف بوجود می‌آیند می‌توانند انواع مواد آلی را تجزیه کرده و به مواد ساده‌تری مبدل کنند. قارچها از لحاظ ساختار یاخته‌ای جزء یوکاریوتها هستند در اطراف هسته و دیگر اجزای یاخته‌ غشای دو لایه وجود دارد. در اطراف یاخته ، دیواره یاخته‌ای حاوی کیتین قرار می‌گیرند.

 


 

پنیر با طعم کپک

پنیر رگه‌آبی یا پنیر آبی نامی کلی برای انواعی از پنیر است که از

شیر

گاو،

گوسفند یا

بز و به کمک

کپک خوراکیِ

آبی‌رنگی از خانوادهٔ

پنی‌سیلین تهیه می‌شود. این نوع پنیر بیشتر در

سالادها یا به‌عنوان

مزه استفاده می‌شود و طعم مخصوصی دارد. بسته به نوع پنیر،

باکتری را می‌توان در زمان دَلَمه‌بستن اضافه کرد یا اینکه پس از سفت‌شدن پنیر این کار را انجام داد. این پنیر معمولاً در یک روال با دمای کنترل‌شده تهیه می‌شود، مثلاً با استفاده از دستگاه مخصوص. این محصول را می‌توان به‌تنهایی مصرف کرد یا اینکه به‌صورت خردشده بر روی

غذا پاشید یا اینکه همراه با غذا گرم کرد تا ذوب شود.


پنیرهای کپک‌دار اصالتا فرانسوی است. در اولین برخورد، ظاهر کپک‌زده این پنیرها توی ذوق می‌زند. بوی تند آن هم چندان تعریفی ندارد، اما زود قضاوت نکنید؛ این پنیرها طعم خوبی دارد.

این پنیرهای غریبه که مدتی است در میان پنیرهای سنتی و اصیل ایرانی خودنمایی می‌کند با بهره‌گیری از خواص برخی کپک‌های خوراکی با عطر و طعم متفاوت تولید می‌شود البته استفاده از کپک در تولید نوع خاصی از پنیرها به این معنا نیست که هر پنیری به دلیل شرایط نامناسب نگهداری دچار کپک‌زدگی شده مفید و خوراکی است.

این باور که وجود هر نوع کپکی روی پنیرها می‌تواند ارزش غذایی آن را بالا ببرد، غلط است. در محیط اطراف ما انواع بسیار گوناگونی از قارچ‌ها و کپک‌ها وجود دارند که بسیاری از آنها می‌توانند خاصیت بیماری‌زایی داشته باشند. علاوه بر خود کپک‌ها، گروهی از آنها هنگام رشد، توانایی تولید توکسین‌(سم)‌هایی را نیز دارند که تحت‌عنوان مایکوتوکسین شناسایی می‌شوند. بسیاری از مایکوتوکسین‌ها علاوه بر ایجاد مسمومیت، در بسیاری موارد سرطان‌زا نیز هستند و می‌توانند انواعی از سرطان‌ها مثل سرطان کبد را ایجاد کنند. استفاده از نام کلی کپک در تولید نوع خاصی از پنیر به این معنی نیست که هر پنیری نیز که به دلیل شرایط نامطلوب نگهداری، دچار هر نوع کپک‌زدگی شد، دارای ارزش غذایی بالاتری است.

 

 

 

 

 

 

 

 











آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها